رمان لعنتی ترین حوالی"

"به قلم: سحر صادقیان"



خلاصه: از همون اول رمان تا تهش رو قضاوت نکنید لطفا از قسمت ۴به بعد داستان جالب می شه امیدوارم باب میلتون باشه، به هر حال سلیقه ای هستش یکی ژانر پلیسی دوست داره یکی طنز وهمونجور که با ژانر رمان آشنایی دارید رمانمون پلیسی هستش هم عاشقانه و بیشتر اجتماعی.داستان هم از قسمت اول تا دوم توسط راوی بیان شده اما مابقی رمان رو از زبان شخصیت اصلی داستان ادامه دادم

درنا توی یه باند قاچاق بزرگ شده و بعد ها در زمینه احساسی اتفاقاتی براش پیش اومده که جلوی عاشق شدنش رو می گیره! توسط سرهنگ شهابی که دستگیر می شن و بعد از ازاد شدن باز درنا پاتوراهی می زاره که به ضرر خودشه.برادری که به مرگ خواهرش راضی شده، اشتباهی عاشق شدن درنا اون رو به تباهی می کشه و سرانجام به سمت نابودی سوق می ده!
اون به شیخ های عرب فروخته شده و تمومه داستان به این خلاصه نشده و مهمش حاشیه هایی هستش که درنا رو به اونجا می کشونه و طریقه بودن و نبودن درنا، بعداز اونکه عاملان رو دستگیر کردن جدالی بین عقل و احساس درنا در راجب با فرشته نجاتش شکل می گیره با عقل و قلبش می جنگه تا بتونه قلبش رو با حامی خودش یکی کنه!
داستان به ازدواجشون ختم نمی شه و هنوز بعداز وصالشون اتفاقاتی می یوفته که تا مرگ هر دوشون پیش می ره و سرانجام منجر به مرگ بچشون می شه !
فامیلی که از دشمن دشمن تره و نقشه هایی که فقط برای نابودی این زوج سر کینه و دشمنی کشیده شده!
داستان و پلیسی که کنار هم بودنشون مشکل سازه و بعد رسیدن به یه ارامشنسبی با مرگ فرزندشون ارامششون صلب شده و کسی چه می دونه تقاص کدوم گناهشونه؟!
اما بازم همه چی به اینجا ختم نمی شه و ما با فصل دومی پرقدرت تر و متفاوت تر از فصل اول با نام و ژانر متفاوت همراهتونیم
با ما همراه باشید.


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها